تایپوگرافی محیطی (مصاحبه با ماهنامه پان آرت )
اشاره: استفاده از خط و تایپوگرافی همواره در بین هنرمندان ایرانی، جایگاهی ویژه دارد. فونتهای زیبای پارسی باعث بروز خلاقیتهای ویژهای در بین هنرمندان شده تا از این فونت در طراحی گرافیک، حکاکی بروی مواد مختلف، استفاده در معماری و یا هنر محیطی استفاده شود. اینبار؛ خط پارسی توسط یکی از جوانان ایرانی در محیطهای وسیع و مکانهای قدیمی بصورت ویژهای استفاده شده.
ماهنامه پآنآرت در این گزارش، به معرفی مسلم ابراهیمی، کارشناسارشد گرافیک و مدرس دانشگاه میپردازه که در تایپوگرافی محیطی فعالیتهای خلاقانهای را انجام داده است. در این گزارش، مسلم از نحوه شکلگیری آثار، طراحی فونت و تجربیاتی که در تایپوگرافی محیطی داشته صحبت میکند. آثاری بینظیر که برای اجرای آنها مخصوصا در سطح وسیع، زحمات و خلاقیت بسیاری دیده میشود.
تایپوگرافی محیطی چه هنری است و چطور ایده اجرای این کار را بدست آوردید؟
شخصا اصراری به نامگذاری این شیوه هنری ندارم، اما فکر میکنم تایپوگرافیمحیطی عنوان خوبی برای بعضی کارهای هنری که انجام میدهم باشد. کشیدهشدن من به سمت تایپوگرافی محیطی به مرور و پیشبینی نشده بود. من فعالیتهای هنریام را با طراحی و نقاشی آغاز کردم. تا دوره کارشناسی در رشته هنرهای تجسمی تحصیل کردم و در طی این زمان هم به طور جدی مشغول به کسب تجربه در نقاشی و تصویرسازی بودم.
اما آشنایی با کامپیوتر و یادگیری چند نرمافزار گرافیکی، دنیای من را به کلی عوض کرد. احساس کردم به عنوان یک طراح گرافیک، جایگاه جدیتری در اجتماع دارم. اینطور شد که در مدت زمان کوتاهی، از نقاشی و فضای هنری فاصله گرفتم و مجذوب طراحی گرافیک و هنرهای تکنولوژیک شدم. برای دوره ارشد هم رشته طراحی گرافیک را انتخاب کردم. فضای دانشگاه این فرصت را برای من ایجاد کرد که با دید علمیتری به طراحی گرافیک نگاه کنم. این طور بود که متوجه جذابیتهای کار با نوشته و تایپوگرافی شدم و شروع کردم به تحقیق و کار در زمینه طراحی حروف و تایپوگرافی. در مورد این فعالیت چند مقاله در زمینه تایپوگرافی نوشتم، چند قلم فارسی طراحی کردم و حدود پنج سال هست که در دانشگاه، طراحی حروف تدریس میکنم. اولین اتفاقی که باعث شد تایپوگرافی را در خارج از فضا و قالب مرسوم تجربه کنم، برگزاری یک کارگاه آموزشی به خاطر روز جهانی گرافیک بود.
در این کارگاه بر اساس ویژگیهای تایپوگرافی فارسی، کاری گروهی را برای دانشجوهایم ترتیب دادم. به این صورت که بر اساس تعداد شرکتکنندگان جملهای را انتخاب میکردم و از هر شرکتکننده میخواستم یکی از حروف این عبارت را با رنگ روی یک سطح مقوایی بزرگ طراحی کند. در آخر هم به سبک حروفچینی تایپ فارسی، حروف را در کنار هم چیدمان کردیم و به کمک عکاسی کار نهایی ثبت شد. نتیجه برای من راضی کننده بود و متوجه شدم که ایجاد تغییر در روش اجرای یک اثر هنری میتواند راهحل مناسبی برای خروج از تکرار باشد.
دو اتفاق دیگر که تاثیر زیادی روی کار من داشت، یکی دیدن آثار «بنکسی» گرافیتیکار معروف انگلیسی و دوم آشنایی با دکتر احمد نادعیان و هنر محیطی در جزیره هرمز بود که باعث شد تعدادی از آثار من در محیط های شهری و بعضی از آنها هم در طبیعت ایجاد شود. در نهایت فکر میکنم آن چیزی که باعث میشود تا آثار هنری من منحصربهفرد باشد، این است که توانستم بین چند شاخه هنری پل ایجاد کنم و تواناییهای مختلفی که داشتم را به هم مرتبط کنم. خیلی از آثارم در حالی که هم تایپوگرافی است، هم گرافیتی، هم هنر محیطی، هم عکاسی و هم ادبیات؛ اما به طور مطلق در حیطه هیچکدام از این شاخههای هنری نمیگنجد.
بیشتر آثار شما به صورت گروهی اجرا شده، آیا گروه هنری مشخصی دارید؟
یکی دیگر از تمایلات هنری من آثاری است که به صورت گروهی اجرا میشود. من مدرس دانشگاه هستم و این هنرهای گروهی که بیشتر در قالب کارگاههای آموزشی برگزار میشود، به من کمک میکند تا کلاسهای با نشاطی داشته باشم. اما گروه ثابتی ندارم و اغلب افرادی که در اجرای آثار با من مشارکت دارند، دانشجوها یا دوستان علاقهمندی هستند که مثل من از کار گروهی لذت میبرند.
برای خلق آثارتان از چه خط یا فونتی استفاده میکنید؟
استفاده از نوشتار در آثار تجسمی مدتی است که در بین هنرمندان خاورمیانه رواج زیادی پیدا کرده و این باعث شده که خیلی از آن کارها خستهکننده و تکراری باشند. ویژگی کار من با نوشته بجز همه مواردی که گفتم در نوع خطی است که مینویسم.
بیشتر هنرمندانی که از نوشته در آثار هنری خود استفاده میکنند؛ یا منبع الهامشان میراث خوشنویسی هست (مثل خیلی از هنرمندانی که نقاشی خط کار می کنند) یا از دستنوشته استفاده می کنند و منبع الهام آنها دست نوشتههای عامیانه است (مثل بعضی از هنرمندان مکتب سقاخانه)
.
اما نوع دیگری از نوشته، همان تایپوگرافی است که با صنعت چاپ وارد ایران شده و بیشتر ابزار کار طراحان گرافیک بوده. با وجود اینکه در و دیوار ایران معاصر از این نوع نوشتار پر هستند اما اهالی هنر، میانهای با آن ندارند. منبع الهام من دقیقا همین نوع نوشتار است، یعنی همان خط نسخ به اصطلاح ماشینی یا همان فونت تیتر، زر و میترا. بعضی از آثار من شبیه دیوار نویسیهای تبلیغاتی حاشیه جادههاست. این دیوارنویسیها اگرچه فاقد هر نوع مفهوم و حسِ زیبایی شناختی است، اما همه جا وجود دارند و بخش جدا نشدنی از فرهنگ تصویری ایران معاصر هستند. به همین دلیل، مخاطب با دیدن آثار من با نوعی شوک بصری مواجه میشود. (مثلا وقتی که میبیند به همان سبک دیوارنویسیهای تبلیغاتی، قطعهای ادبی در یک محیط طبیعی نوشته شده!)
بعضی از تایپوگرافیهای شما به روی دیوار بناهای فرسوده و قدیمی اجرا شده و بعضی در طبیعت. هدف شما از این کار چی بوده است؟
همانطور که یک نقاش اندازه، جنس یا رنگ بوم نقاشیهایی که میکشد برایش مهم است، انتخاب محیط هم یکی از مهمترین مراحل کار من میباشد. در اصل من تایپوگرافی را به محیطی اضافه میکنم که خودم هیچ دخالتی در پیدایش و چگونگیاش نداشتم و فقط انتخابش کردم. زیبایی یک چشم انداز طبیعی یا بافت یک بنای فرسوده مکمل کار من میشود و اگر انتخابم درست باشد تاثیرگذاری تایپوگرافیها را بیشتر هم میکند.
در مورد طراحی حروف و فونتهایی که شما و دانشجوهای شما طراحی میکنند هم صحبت کنید.
کار و پژوهش در زمینه طراحی حروف را از زمانی که مشغول انجام پروژه عملی پایاننامه دوره ارشد بودم شروع کردم. اول قصدم این بود که فقط یک تایپفیس ویژه خودم را داشته باشم. اما این مسیر ادامه پیدا کرد و روز به روز جدیتر هم شد. در حال حاضر حدود پنج سال است که در دانشگاه طراحی حروف تدریس میکنم و روشهای زیادی را برای طراحی یک تایپفیس در مدت زمان کوتاه یک ترم دانشگاهی ابداع و اجرا کردم.
حتی به تازگی امکان خرید آنلاین بسیاری از این فونتها را در وبسایت شخصی خودم برای علاقهمندان فراهم کردم. خودم هم به مدت چند سالی است که پیگیر طراحی یک تایپفیس فارسی به نام «ایران» هستم که بجز زیبایی و خوانایی، به سلیقه ایرانی هم نزدیک باشد.
این مصاحبه را می توانید با دانلود مجله پان آرت شماره 14 از این آدرس: http://panart.ir/fa/?p=1874
و یا در وب سایت پان آرت از این آدرس مطالعه کنید: http://panart.ir/fa/?p=2159